ظرف های ناهاروشام توی آشپزخونه تل انبارشده اند.کسی سراغشان را نمی گیرد.کبری نمی تواند دل از تلویزیون بکند.حمید با رایانه اش فوتبال بازی می کند. مادرخسته وکوفته گوشه ی اتاق افتاده است.پدربا عینک ته استکانیش روزنامه راورق ورق می کند وخط به خط می خواند.صغری تا غرغر مادر را نشنود از جایش جم نمی خورد.اما ته تغاری خونه به این حرف ها کاری ندارد.همین که وارد خانه می شود،کتاب ودفترش را به گوشه ای می گذارد و آستین ها را بالا می زند تا دمار ازروزگار ظرف ها دربیاورد!
بعضی از آدم ها بی خیا له بی خیال هستند.دنیا را آب ببرد آنها را خواب می برد!
بعضی از آدم ها تا چوب بالای سرشان نباشد جم نمی خورند.مسولیت قبول نمی کنند.
بعضی آدم ها حتی احتیاج به گوشه کنایه هم ندارند،خودشان وظیفه شان را می دانند.پرازنیرو و حرکت هستند.دیگران را نیز به حرکت دعوت می کنند.
انتظار یعنی حرکت از روی مسولیت.انتظاریعنی سبقت گرفتن در انجام مسولیت ها درهمه ای زمینه ها.
آرزوی قلبی من است که همه خوانندگان این مطلب جزودسته سوم باشند.