من بیوه ام،بیوه خوشبختی ام.سال ها پیش پدربزرگی داشتم ...................
دوستان این داستان کوتاه و زیبا نوشته کاربر محترم مریم ر هستش امیدوارم که با
نظراتتون تو نوشتن داستانهاش به این نویسنده جوان کمک کنید اولین داستانش هم
خیلی زیبا است ولی ببخشید که این پست و برای کاربران فعال کردم و اعضای عادی
نمی تونن مشاهده کنن به خاطر این عمل از شما کاربران عادی عذر خواهی میکنیم
این کار تنها به این خاطر است که از دادن نظر های بیهوده که برخی اشخاص
میدهند جلوگیری شود تا به روحیه ای نویسنده اسیبی نرسد خوندنش خالی از لطف نیست خیلی کوتاهه
برای خواندن داستان رو کلمه ای دانلود کلیک کنید تا به ادامه مطلب هدایت شوید تنها کاربران عضو اینکارو انجام دهند
با تشکر دهکده خنده